زنده به‌گور

Zende be gūr = Buried Alive, Sadegh Hedayatعنوان: زنده به گور- هشت داستان کوتاه؛ اثر: صادق هدایت؛ تهران، فردوسی، 1309؛ موضوع: داستانهای نویسندگلن ایرانی - قرن 20 مگاهی دیوانگیم گل می‌کند، می‌خواهم بروم دور، خیلی دور، یک جایی که خودم را فراموش بکنم. فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم، می‌خواهم از خو� [...]

کتاب را که میخواندم بیادم میاید یک حالت غمناک و گوارایی بود که نمیشود گفت، چهار صبح تیرماه، بوی باران، گلهای مصنوعی، غمگینه غمگینه غمناک

چقد تلخ و ترسناک است هنگامی که آدم هستی خودش را حس می کندبه زندگانی می خندیدم، می دانستم که در این بازیگر خانه بزرگ دنیا هرکسی یک جور بازی می کند تا هنگام مرگش برسدهمه از مرگ میترسند،من از زندگی سمج خودم

‎دوستانِ گرانقدر، این داستانِ بسیار زیبا که در دلِ آن توسطِ نبوغ و خردِ زنده یاد <صادق هدایت>، پیام هایِ خردمندانه ای آورده شده است، در موردِ سه برادر به نامِ <حسنی قوزی> و <حسینی کچل> و <احمدک> است که به سفارشِ پدر پینه دوزشان، هر یک به سمتِ سرنوشت و کار و زندگیِ خود� [...]

صادق هدایت، به شدت درگیر تکراره. تمام داستان هاش، کمابیش، مضمون واحدی رو از جنبه های مختلف و در قالب های مختلف بیان میکنن. اینه که تنها چیزی که میتونه نجاتش بده، قالبشه. هر جا که قالب داستانش خوب و زیبا باشه، داستان موفقی عرضه میکنه، و هر جا که قالب داستانش قدرتمند و دلپسند نباش [...]

بسیاری می اندیشند که اگر کسی از یک اثر هنری خوشش بیاید و آن را تحسین کند الزاما از باورها و شخصیت هنرمند نیز خوشش می آید و به قول یکی از دوستانم که همواره از من در این مورد خاص انتقاد کرده است، روی آن هنرمند تعصب دارد. اما چنین نیست. من صادق هدایت را در زمینه هنری می پرستم اما به ه� [...]

دوستش داشتم :D

اصلا چی میشه گفت راجع به هدایت؟ بقول خودش که تو کتاب نوشته :نه یک احساساتی هست، یک چیزهایی هست که نمی شود به دیگری فهماند، نمی شود گفت، آدم را مسخره می کنند، هرکسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند، زبان آدمی مثل خود او ناقص و ناتوان است.این کتاب همون قدر مفهوم پوچی و منتربو� [...]

خود را شكنجه دادن مرضي بس خوشايند است. خودخوري مفرطي كه ذره ذره بسوزاندت و از دردي كه در بند بند استخوان هايت ميپيچد، ناله هاي خاموش سر دهي و هم چنان با ولعي مضاعف به بدتر شدن اوضاع دامن بزني.چه زيبا هدايت حال مرا در اتاق به تصوير مي كشد:"نفسم پس مي رود. از چشم هايم اشك مي ريزد. دها [...]

کتاب زنده بگور مجموعه ای از 9 داستان هدایت است که تنها نخستین داستان آن "زنده بگور" غوغا میکند و دیگر داستان ها چندان خواندنی نبود. این مشکل همیشگی من با هدایت بوده و هست. در جایی فوق العاده می نویسد و درجایی چنان می نویسد که انگار شخصی در قالب او بوده و به نام او نوشته است.اما ازآ� [...]

زنده‌به‌گور تلاش دردآلود آدمی است که به پوچی و انزوا رسیده و می‌خواهد به‌هر نحو که شده به زندگی یکنواخت، بی‌هیجان، راکد و نکبت‌بار خود پایان دهد؛ اما مرگ نیز او را از خود می‌راند و حاضر نیست وجود خالی از هرگونه امید و آرزوی او را دریابد و این برای او خفت‌بارتر و دردآورتر ا� [...]

چه خوب بود اگر همه چیز را می شد نوشت. اگر می توانستم افکار خودم را به دیگری بفهمانم ،می توانستم بگویم. نه یک احساساتی هست ، یک چیزهایی هست که نه می شود به دیگری فهماند ،نه می شود گفت.آدم را مسخره می کنند،هرکسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت می کند. زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ن [...]

صادق هدایت تنها زنده بگوریه که هنوز در گور دور افتاده و غریبش زنده است و کتاباش تنها کتاب هایه که هیچ وقت کهنه نمیشه.با وجود این همه سانسور و خفه کردن هنوز صدای کتاباش بلنده

خیلی قشنگ بودنوع بیان داستان انگار برای کودکان بود. ولی پیامی که میداد برای بزرگسالان بودعالی :)

هزار جور فکرهای شگفت انگیز در مغزم میچرخد، میگردد. همه آنها را میبینم. اما برای نوشتن کوچکترین احساسات یا کوچکترین خیال گذرنده ای، باید تا سرتاسر زندگانی خودم را شرح بدهم و آن ممکن نیست. این اندیشه ها، این احساسات نتیجه یک دوره زندگانی من است، نتیجه طرز زندگانی افکار موروثی آن [...]

هیچ کس نمی تواند پی ببرد . هیچ کس باور نخواهد کرد . به کسی که دستش از همه جا کوتاه بشود می گویند : برو سرت را بگذار بمیر. اما وقتی که مرگ هم آدم را نمی خواهد ،وقتی که مرگ هم پشتش را به آدم می کند ، مرگی که نمی اید و نمی خواهد بیایدهمه از مرگ می ترسند ، من از زندگی سمج خودم

باید اذعان کرد که هدایت در به تصویر کشیدن ناکامی توانا است؛ آن هم آن ناکامی هایی که هرگز تسلایی ندارند و نخواهند داشتدر این مجموعه داستان هیچ کدام از داستان ها شاهکار نبود اما داستان "آبجی خانم" به طور خاص برای پایان آن کوبنده و برجسته می نمود. در مرتبه ی بعد "زنده به گور"، "داود � [...]

1. Bu kitap şudur;"There is nothing to writing. All you do is sit down at a typewriter and bleed." - Ernest Hemingway 2. Bu kitabı okuduktan sonra şu gerçeği hatırlamak gerekir; “I never saw a wild thing sorry for itself. A small bird will drop frozen dead from a bough without ever having felt sorry for itself.” - D.H. Lawrence3. Ola ki bir gece vakti bu kitap okunmuşsa, yorganı kafaya çekmeden önce şuna kulak vermekte fayda vardır;youtube/watch?v=tUsYb

خیلی خوب بودشاید بهترین راه فهماندن نکته های مهم و درس های زندگانی به مردم بیسواد، همین کاری باشه که صادق هدایت انجام دادهاین داستان ها همیشه مخاطب در سنین مختلف داره هدایت جدن از هوش بالایی برخوردار بوده

زنده به گور اولین مجموعه داستان صادق هدایته. دفعه آخر که خونده بودمش راهنمایی بودم. قبلا گفته‌م حس می‌کنم باید هرچی کتاب بیش از دو سال پیش خونده‌م دوباره بخونم. (الان اعتقاد دارم اون عدد یکه نه دو). داستان‌های زنده به گور رو اگه همینجوری بخونید و ندونید فقط یکی دو تاشو خواهید � [...]

آب زندگي؛نميدانستم صادق هدايت اهل چنين افسانه هاي تخيلي هم بوده است! اين داستان به وضوح تركيبي از چندين داستان معروف آشناست و تقريبا چيز جديدي ندارد. تركيبي از داستان يوسف پيامبر و حسادت برادران و فرستادن پيراهن خونين بسوي پدر و كور شدنش از فرط گريه، داستان غول چراغ جادو، داس� [...]

نویسنده خیلی زیبا و با مهارت نوشته طوری که احساس راوی کاملا منتقل میشه.اما پوچ گرایی مورد پسند من نیست. بعد از خوندن کتاب هایی از این دست احساس خسران می کنم. دریغ از ذره ای انرژی مثبت!

هــر چـه قـضـاوت آنـهـا درباره مـن ســخـت بـوده باشـد ، نـمـی دانـنـد کـه مـن پـیـشـتـر خــودم را ســخـت تـر قـضـاوت کـرده ام

این کتاب در سال 1331 در نوبت چاپ دوم چاپ گردیده و چون امکان خواندن از روی نسخ قدیمی آن برای ادب دوستان وجود نداشت بر خود لازم دانستم که مجلد اصلی کتاب و امضاهای ضادق هدایت که ممکن است کمتردر کتاب های موجود در بازار دیده شده باشد را در اینجا قرار دهم. این کتاب از مجموعه 9 داستان کوتا [...]

به خودم می خندیدم, بزندگانی می خندیدم, می دانستم که در این بازیگرخانه ی بزرگ دنیا, هر کسی یک جوری بازی می کند تا هنگام مرگش برسد. من هم این بازی را پیش گرفته بودم.حالا می دانم که خدا با یک زهرمار دیگری در ستمگری بی پایان خودش دو دسته مخلوق آفریده: خوشبخت و بدبخت. از اولیها پشتیبانی [...]

هیچ کس نمی تواند پی ببرد . هیچ کس باور نخواهد کرد . به کسی که دستش از همه جا کوتاه بشود می گویند : برو سرت را بگذار بمیر. اما وقتی که مرگ هم آدم را نمی خواهد ،وقتی که مرگ هم پشتش را به آدم می کند ، مرگی که نمی اید و نمی خواهد بیایدهمه از مرگ می ترسند ، من از زندگی سمج خودم

از زندگی تا گور: نخستین کوشش‌هامیلاد کامیابیاناز فواید گیاه‌خواری که بگذریم (که گذشتنی هم هست، چون اثری ادبی، به هر حال، نیست)، زنده به گور اولین کتاب صداق هدایت است و مشتمل بر نخستین داستان‌های کوتاهی که او نوشته. تاریخ پای داستان‌ها و تاریخ انتشار کتاب، هر دو، 1309 است، یعنی [...]

کاش میتوانستم کاسه ی سر خودم را باز کنم و همه ی این توده ی نرم خاکستری پیچ پیچ کله ی خودم را در آورم بیندازم دور جلو سگ اما وقتیکه مرگ هم آدم را نمیخواهد وقتیکه مرگ هم پشتش را به آدم میکند مرگی که نمی آید و نمیخواهد بیاید.همه از مرگ میترسند من از زندگی سمج خودم کسی تصمیم خودکشی ر� [...]

عالی، عالی مثل همیشه آهـ هدایت، آه''وقتی که مرگ هم آدم را نمیخواهد، وقتی که مرگ هم پشتش را به آدم میکند، مرگی که نمیآید و نمیخواهد بیاید !'' ''به نظرم میآمد که مرگ یک خوشبختی و یک نعمتی است که به آسانی به کسی نمیده''''میدیدم كه برای زندگی درست نشده بودم''''ولی یک فکر است که دارد مرا دی� [...]

Kitaptaki 9 hikayeden en etkileyici olanı tabiki Diri Gömülen. İntihar etmeden intiharı yaşamış bir yazar. Yaşam ve ölüm arasındaki ince çizgiyi iyi kaleme almış. Biliyordum ki dünyanın bu büyük tiyatrosunda, herkes, ölüm gelip çatana dek bir tür oyun oynar.